چکیده:اين پژوهش با هدف آشکار نمودن رابطه بين مهارتهاي مديريتي(فني ،انساني وادراکي ) و نگرش سيستمي در کارکنان اداره کل آموزش وپرورش استان خراسان شمالي به بحث و بررسي پرداخته است.در این تحقیق که بصورت توصيفي- پیمایشی وازنوع همبستگی می باشد از روش نمونه گیری تصادفی ساده برای انتخاب افراد در نمونه استفاده شده است از220 نفر افراد جامعه طبق جدول تعیین حجم نمونه مروگان 140 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند جهت گرد آوری اطلاعات از موثرترین روش یعنی پرسشنامه استفاده شده است. روایی محتوایی هر دو پرسشنامه به تایید متخصصان رسیده واعتبار آن از طریق آلفای کرونباخ به ترتیب برای مهارتهای مدیریتی 0.958 ونگرش سیستمی 0.865 محاسبه شده است.در بررسي هاي انجام شده مشاهده می شود که مقدار ضریب همبستگی بین مهارتهای مدیریتی و نگرش سیستمی کارکنان برابر 0.366 بدست آمده که نشان دهنده رابطه معنادار مثبت و مستقیم می باشدودر ادامه به بررسي رابطه بین متغیر نگرش سیستمی کارکنان و هر یک از متغیر های مهارت فنی، انساني و ادراکی مدیریتی پرداخته که در پايان باتوجه به اينکه ضريب همبستگي پيرسون متغيير ها به ترتيب 0.105و0.420و0.420 بدست آمد یعنی بین متغیر نگرش سیستمی کارکنان به عنوان متغیر وابسته و متغیر های مهارت فنی مدیریت، متغیر مهارت انسانی مدیریت، متغیر مهارت ادراکی مدیریت به عنوان متغیر های مستقل ارتباط معنی دار وجود دارد. نتایج فرضیات فرعی براساس ضریب همبستگی به دست آمده نشان داد که مهارت فنی 10 درصد، مهارت انسانی 42 درصد، مهارت ادراکی 42درصد، بر نگرش سیستمی کارکنان مؤثر است و بیشترین تاثیر را مهارتهای انسانی وادراکی برنگرش سیستمی کارکنان اداره کل آموزش وپرورش استان خراسان شمالی دارند. بنابراین می توان چنین نتیجه گرفت که مدیران با داشتن مهارتهای مدیریتی بالا می توانند نگرش سیستمی را در کارکنان افزایش دهد تا آنها از عملکرد بالایی برخوردار باشند.بنابراین با توجه به نتایج یافته ها می توان اظهار نمود که هر چقدر مهارتهای مدیریتی در مدیران بالاتر باشد نگرش سیستمی کارکنان بهتر می شود. در ادامه مقدمه وبیان مسئله دانلود پایان نامه بررسي رابطه بين مهارتهاي مديريتي و نگرش سيستمي در کارکنان اداره کل آموزش و پرورش ارائه شده است .
1-1- مقدمه
ما در عصری زندگی می کنیم که اطراف ما را سازمان های مختلف فرا گرفته اند و قسمت اعظم اهداف ماتوسط همین سازمان ها تامین می شود و هدایت این سازمان ها توسط مدیران صورت می گیرد. با توجه به دنیای امروزه که یک دنیای حرفه ای و تخصصی است و به عبارت دیگر عصر مدیریت، دانش، فن آوری و ارتباطات و … نامیده می شود نقش مدیران در امور راهبردی سازمان ها آشکارتر می شود این مدیران هستند که موجبات پیشرفت و ترقی یا رکود و ورشکستگی سازمان را فراهم می سازند.مدیریت در دنیا پیچیده امروز نقش حیاتی و اساسی دارد. آلفرد مارشال اقتصاد دادن انگلیسی می گوید:«اگر تمام سرمایه ها و ابزار تولید درجهان به یکباره نابود شوند اما علم و هنر مدیریت باقی بماند تولید و توسعه و پیشرفت همچنان ادامه خواهدداشت.» (بیان،1370 :20)فرآیند مدیریت متضمن هماهنگ ساختن منابع انسانی و مادی به منظور دست یابی به هدف های سازمان است و تحقق این امر به عهده مدیران است، امروزه سازمان های بزرگ که ابعاد گسترده ای از نیازهای جوامع را پوشش می دهند بدون برخورداری از مدیران موثر و کارآمد قادر به ادامه حیات نمی باشند. سرعت، قدرت عمل و انبوه بودن فرآورده های انسانی و صنعتی نیاز به نیروهای هماهنگ کننده، متفکر و فرزانه ای به نام مدیر دارد.مدیران با انتخاب استراتژی های سازمان و تعیین اهداف قابل دسترسی موفقیت سازمان را تخمین می زده و باتعیین اهداف واقعی، یافتن و ایجاد بهترین راههای دستیابی به هدف موجب می گردند تا سازمان ها با حداکثر درجه کارایی به اهداف خود دست یابند.مدیران برای هدایت موثر سازمان در رسیدن به اهداف باید کارکردها و وظایف مختلفی را انجام دهند.باید به امر برنامه ریزی و سازماندهی و هدایت و … در سازمان بپردازندکه انجام هر وظیفه ای توانایی و مهارت خاص خود را می طلبد. بنابراین اعمال وظایف مدیریت نیز مستلزم داشتن مهارت های مدیریت می باشد. این مهارت های مدیریت هستند که موفقیت یا شکست وی و در نتیجه سازمان را رقم می زنند. همچنین نقطه نظرات ديدگاه سيستمي ،چهارچوب رامفيدي ارائه مي دهدكه به مدد آن مدیران مي توانند مفهوم سازمان را درك كنند .ديدگاه سيستمي به مديران حال وآينده اجازه مي دهد كه سازمان رابه عنوان يك كل که مشتمل به سيستم هاي فرعي متعدد واجزا مرتبط بهم است رامورد توجه قرار دهند،وايده برخي مديران سطوح پائين سازمان را كه مشاغل خود را عناصر مجزا ،ايستا وفاقد نقش در حيات سازمان مي پندارد رد كند .این ديدگاه همه مديران را ترغيب مي كند تا محيطي را كه بر فعاليت هاي سيستم آنها تاثيري مي گذارد مشخص نموده وآنرا بشناسد .همچنين به مديران كمك مي كند تا سازمانها را به عنوان الگو هاي با ثبات، همراه با مرزهاي مشخص ببينند ودر خصوص اينكه چرا سازمانها در برابر تغييرات از خود مقاومت نشان مي دهند اطلاعاتي رابه دست آورند، درنهايت اينكه توجه مديران را به داده هاي مختلف جلب کرده وباپردازش داده ها به صورتي گوناگون به منظور نائل شدن به اهداف کمک مي كند.بارنارد بر این باور است که تحقق همکاری در سازمان، به وجود سه عامل “تمایل به خدمت”، “هدف مشترک”، و “ارتباطات” بستگی دارد. به نظر وی اگر این سه عامل در یک سازمان وجود نداشته باشند یا مستقل از یکدیگر عمل کنند، دیگر سازمانی باقی نخواهد ماند. بر این اساس، ارتباطات عاملی نیروبخش است که شکاف طبیعی میان تمایل فرد به خدمت و هدف مشترک سازمان را پر می کند.قبل از این نظریه پردازان سازمان و مدیریت ،آنها را به صورت مجموعه ای از اجزای تفکیک و تجزیه شدنی در نظر می گرفتند تا اینکه دیدگاه سیستمی بارنارد نظریه پردازان سازمان و مدیریت را تشویق کرد که سازمانها را به منزله “کلهایی پیچیده و پویا” مطالعه کنند.نظربه اینکه درشکل گیری وپیشبرد رسالت واهداف هرسازمانی مهارتهای مدیران یکی ازعوامل اصلی می باشد شناسایی وتجزیه تحلیل این مهارتها بیش از پیش مورد توجه قرار می گیرد.دراین تحقیق سعی شده است که رابطه مهارتهای مدیریتی به عنوان یکی از اساسی ترین متغیرهای اثرگذاربرشکل گیری وتقویت نگرش سیستمی درکارکنان مورد بررسی قرارگیرد.
1-2- بيان مسئله
بطور كلي فرايند مديريت را مي توان جريانی كه ازکار تخصصی روشهاي خاص عملياتي طرح شده ،براي رسيدن به اهداف تعيين شده براورد كرد.روشهاي عملياتي مدير براي دستيابي به پيش بيني بيشتر ،منطق و حداكثر سازگاري با وظايف مديران دريك دنياي پويا وبي ثبات طرح شده است. وظايف مديران شامل آميزه اي از فعاليتها، برنامه ريزي ،سازماندهي ،حل منطقي مسائل ،تصميم گيري و قضاوت متقابل است. (قرباني، 1389: 9)از جمله ویژگیهای این عصر تغییر پر شتاب است. تافلر می نویسد: (یکی ازچالشهای مهم عصر اطلاعات و ارتباطات، آهنگ پر شتاب تغییر است که هم مانند یک فانوس خیال و یا شهر فرنگ دیوانه وار می چرخد و هر لحظه تصویر عوض می شود ).در همین راستا اندیشمندان تخصصهای مختلف دست به کار شده تا بستری را برای نگاه جامع و سیستماتیک به مسائل مختلف این دوره پر تلاطم فراهم نمایند. حاصل هم اندیشی و تجربیات علمی و تاریخی نظامهای مختلف علمی منجر به ظهور نگرش سیستمی گردیده است. این شیوه تفکر بنا دارد بین تخصصهای و نظامهای علمی گوناگون آشتی برقرار نماید تا از تلاشهای تکراری و راه حلهای خطی و جزیره ای و سلیقه ای بر حذر شان دارد(آریایی فر، 1390 :75).وظایف افراد شاغل، اجرای عملیات اصلی در سازمان، کارگاه، مؤسسه تولیدی، خدماتی و صنعتی است و مانند استادان، مدرسان، دبیران، آموزگاران در سیستم آموزشی، کارشناسان و کارمندان در ادارات، تکنسینها، سرکارگران، کارگران و مسئولان مستقیم کار در کارگاهها را شامل میشود (سلجوقی،1385 :54).كارآیی و اثربخشی عملكرد مدیران، مستلزم استفاده از مهارتهای مدیریتی است. مهارت[1]، عبارت از توانایی تبدیل دانش به كنش بهطوری است كه به یك عملكرد مطلوب منجر شود. رابرت كاتز[2] (1995) مهارتهای مورد نیاز مدیران را به فنّی، انسانی و ادراكی طبقهبندی كرده است. مهارت به تواناییهای قابل پرورش شخص كه در عملكرد و ایفای وظایف منعكس میشود، اشاره میكند. بنابراین منظور از مهارت، توانایی بهكار بردن مؤثر دانش و تجربه شخص است. ضابطه اصلی مهارت، اقدام و عمل مؤثر در شرایط متغیر است ( علاقهبند،1388 :75).مهارت فنی1 ؛ عبارت از توانایی مدیر در كاربرد دانش تخصصی یا تخصصهای ویژه است. مهارتهای تخصصی از راه آموزش رسمی، كارورزی و تجربه بهدست میآیند. ویژگی بارز مهارت فنّی آن است كه به بالاترین درجه شایستگی و خبرگی در آن میتوان دست یافت؛ زیرا این نوع مهارت، ماهیّتا دقیق، مشخص، دارای ضوابط عینی و قابل اندازهگیری است. بنابراین كنترل و ارزشیابی آن، هم در طی فرایند آموزش و هم در مرحله كاربرد، آسان است(رابینز، 2005 :123).مهارت انسانی 2؛ بهمعنی توانایی در كاركردن، درك نمودن و ایجاد انگیزش در فرد یا گروه است این مهارت، در نقطه مقابل مهارت فنّی قرار دارد. در مهارت فنّی كار كردن با اشیا و وسایل مطرح است؛ ولی در مهارت انسانی، كاركردن با مردم مد نظر است (همان،2005 :125).مهارت ادراكی3؛ یعنی، توانایی ذهنی برای درك و تجزیه و تحلیل پیچیدگیهای سازمان و فهم همه عناصر و اجزای تشكیل دهندهی كار و فعالیت سازمانی بهصورت یك كل واحد (سیستم) است( علاقهبند، 1388 :76). همه مشاغل مدیریت، مستلزم كاربرد این مهارتها است؛ ولی با توجه به سطوح مختلف مدیریت، ارزش نسبی آنها متفاوت است. مدیران رده سرپرستی به مهارت فنّی قابل ملاحظهای نیاز دارند، زیرا كه وظایف آنها غالبا ایجاب میكند كه زیردستان خود را راهنمایی كنند، یا آموزش دهند. در مقابل، مدیران رده بالای سازمان چندان نیازی به مهارتهای فنّی ندارند؛ بلكه وظایف تصمیمگیری، برنامهریزی و سازماندهی ایجاب میكند كه مهارت ادراكی قابل ملاحظهای داشته باشند. مهارتهای انسانی، تقریبا لازمه كار مدیران در همه ردههای مدیریت است(سعیدی،1387 :85).نگرش سيستمي، کليه پديدههاى موجود در طبيعت و اجتماع را مرتبط و مؤثر بر هم مىداند. حد و مرز هر پديده در رابطه با پديدههاى ديگر تعيين مىشود يعنى هر عنصر و پديدهاى به مثابه سيستم عناصر درونى خود و در عين حال عنصرى از يک سيستم بزرگتر مىباشد.از ديدگاه سيستمي، هر عنصرى صرفاً حاصل جمع رياضى عناصر متشکله خود نمىباشد بلکه هر عنصر، سيستمى است که خاصيت آن متفاوت از ويژگىهاى اجزاء تشکيلدهنده و کيفيتاً برتر از آنها مىباشد.از منظر نگرش سيستمى کليه پديدههاى طبيعي، اجتماعى و انسانى همانند سيستمهاى بزرگ و کوچک بههم وابسته هستند و کليت واحدى را تشکيل مىدهند. اين نظرگاه با نگرش تجزيهگرائى در تضاد نمىباشد بلکه تجزيه و تحليل عناصر هر سيستم نبايد به صورت مجزا و خارج از کليت بههم پيوسته سيستم باشد بلکه عناصر هر سيستم بايد در رابطه با ديگر عناصر و در وحدت و يکپارچگى کل سيستم مورد بررسى قرار گيرد و خارج از کليت سيستم معنا و مفهومى ندارد. با این وجود دانش مدیریتی مدیران و میزان تعاملات بین زیر دستان و انتقال اطلاعات و دانش در سطح كلان و خُرد بين افراد و سازمانها بستگي به افرادي دارد كه اين انتقال را تسهيل و تسريع ميكنند. در نتيجه تمام عواملي كه مشوق ارتباط بينفردي يا مانع آن باشند بر مبادلات اطلاعاتي افراد نيز تأثير گذار خواهند بود. به همين دليل، اهميت ارتباطات و تعاملات مبتني بر اعتمادِ ميان افراد در گسترش و كاربرد دانش مورد تأكيد قرارگرفته است. چنانچه سازماني بتواند هر چه بيشتر تعاملات اثر بخش را در ميان كاركنان خويش در داخل گروهها و واحدهاي سازماني افزايش دهد بيشتر ميتواند نسبت به اثربخشي مبادلات اطلاعاتي ميان افراد خود و در نتيجه مديريت اثر بخش دانش سازماني اطمينان حاصل كند بنابراين ايجاد و گسترش فرهنگ و جوي در سازمانها كه اين ارتباطات و تعاملات را ترغيب كندضرورت دارد (بات، 2001). بنابراین اگر فعالیتهای سازمان را به مثابه یک سیستم در نظر بگیریم ومجموعه فعالیتهای مدیریت منابع انسانی را در قالب سیستمی از فرایندهای مرتبط و به هم پیوسته تصور کنیم، این امر می تواند نقش بسزایی در میزان اثر بخشی سازمان داشته باشد. مدير با استفاده از الگوئي جديد از تفكر با عنوان تفكر سيستمي مي تواند به اتكا مفهوم وموقعيت مكاني خودش به بررسي بپردازد.آثار ناشي از وجود يا عدم وجود آن جز را در روابط بين عناصر همجوار وغير همجوارش بررسي كند وبه تاثير مقام وموقعيت آن جز در تشكيك مفهوم كل از سازمان و امور مربوط به آن در جهت حصول به اهداف پي برد. (بهرنگي، 1382: 175).حال با توجه به نکاتی که مختصرا در خصوص مهارتهای مدیریتی و نگرش سیستمی بیان شد در آینده می خواهیم به این پرسش جواب دهیم که آیا بین مهارتهای مدیریتی (فنی ،انسانی ،ادراکی )ونگرش سیستمی کارکنان رابطه ای وجوددارد؟واین رابطه چقدر در پیش برد اهداف سازمان موثر واقع می شود ؟
فهرست مطالب دانلود پایان نامه بررسي رابطه بين مهارتهاي مديريتي و نگرش سيستمي در کارکنان اداره کل آموزش و پرورش
چکیده1
فصل اول: کلیات تحقیق
1-1- مقدمه 3
1-2- بيان مسئله 6
1-3- اهميت و ضرورت انجام تحقيق 8
1-4- اهداف پژوهش 8
1-4-1- هدف كلي 9
1-4-2- اهداف جزيي 9
1-5- فرضيات 9
1-6- متغيرهاي مورد مطالعه 10
1-7- تعريف اصطلاحات مهم و متغييرهاي تحقيق 10
1-7-1- تعاريف مفهومي (نظري) 11
1-7-2- تعاريف عملياتي (عملي) 11
1-8- زمان بندی اجرای تحقیق12
فصل دوم: ادبیات و پیشینه تحقیق
2-1- مقدمه 14
2-2- تعریف مدیریت 14
2-3- اهمیت مدیریت 15
2-4- تاریخچه 17
2-4-1- دیدگاه های سنتی (کلاسیک) 18
2-4-2- مکتب بوروکراتیک (دیوان سالارانه) 18
2-4-3- اصول اداری (نظریه اصول گرایان) 19
2-5- رویکرد انسانی در مدیریت 19
2-6- رویکرد کمی 20
2-7- نظریه سیستم ها 20
2-8- نظریه احتمال 20
2-9- سازمان های یادگیرنده 20
2-10- فراگرد مدیریت 21
2-11- مهارتهای سهگانه مدیریت 21
2-11-1- مهارت فنی 21
2-11-2- مهارت انسانی 22
2-11-3- مهارت ادراکی 22
2-12- مهارت هاي اساسي مديريت 22
2-13- ارزش نسبی مهارتها 25
2-14- معرفی تفکر سیستمی (بر اساس دیدگاه مهارت-محور ریچموند) 25
2-14-1- مهارتهای هفتگانه در تفکر سیستمی 27
2-14-2- تعريف موقعيت 28
2-14-3- ايجاد الگوهاي رفتاري 29
2-15- نگرش سیستمی چیست؟ 30
2-16- نظريه عمومي سيستم¬ها و وحدت علم 38
2-17- تفکر سيستمي و فوائد آن 41
2-17-1- تفکر سيستمي در مقايسه با تفکر در عصر ماشين 42
2-17-2- روش سيستمي به چه کار ميآيد؟ 42
2-18-2- روش سيستمي 42
2-19- مدلها و شبيه سازي 43
2-20- محاسن رويکرد سيستمي 47
2-21- انواع سيستم 48
2-22- موانع تفکر سیستمی 49
2-23- تحقيقات انجام شده در ارتباط با موضوع تحقيق 51
2-23-1- مروري بر مطالعات انجام گرفته درداخل كشور 51
2-23-2- مروري بر مطالعات انجام گرفته در خارج كشور 54
2-24- جمع بندی و نتیجه گیری کلی از ادبیات و پیشینه پژوهش 56
2-25- مدل مفهومی تحقیق57
فصل سوم: روش تحقیق
3-1- مقدمه 60
3-2- روش تحقیق 60
3-3 جامعه آماری 60
3-4- روش نمونه گیری 60
3-5- روش گردآوری اطلاعات 61
3-6- ابزارهاي گردآوري اطلاعات 61
3-6-1- پرسشنامه مهارتهای مدیریتی 61
3-6-2- پرسشنامه تفکر سیستمی 62
3-7- پایایی و روایی پرسشنامه تفکر سیستمی 62
3-8- روش آماری تحلیل داده ها62
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها
4-1- مقدمه 64
4-2- یافته های تو صیفی 64
4-3- یافته های مربوط به فرضیه تحقیق72
فصل پنجم: نتیجه گیری و پیشنهادات
5-1- مقدمه 79
5-2- تحلیل و تفسیر نتایج 79
5-3- محدوديتهاي پژوهش 83
5-4- پيشنهادها 84
5-4-1- مبتنی بر نتایج پژوهش 84
5-4-2- مبتنی بر تجارب محقق 84
5-5-توصيه به پژوهشگران آينده 84
پیوست ها86
پرسشنامه 91
منابع فارسی 94
منابع انگلیسی 97
چکیده انگلیسی 101
نوع فایل: ورد(docx)
تعداد صفحات :103
مقطع: کارشناسی ارشد
سال تحصیلی:۱۳۹۴
قیمت : 29000تومان